سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

70 تا ضرب المثل ایرانی

1- با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .

2 -با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت !

3- با این ریش میخواهی بری تجریش ؟

4-با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کلاه !

5 -با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی !

6-- باد آورده را باد میبرد !

7-- با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !

8 --بادنجان بم آفت ندارد !

9 بارون آمد، ترکها بهم رفت !

10-- بار کج به منزل نمیرسد !

11-- با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو !

12-- بازی اشکنک داره ، سر شکستنک داره !

13-- بازی بازی، با ریش بابا هم بازی !

14-- با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره !

15-- با کدخدا بساز، ده را بچاپ !

16-- با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه !

17-- بالابالاها جاش نیست، پائین پائین ها راش نیست !

18 --بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم !

19 --با مردم زمانه سلامی و والسلام .

20-- تا گفته ای غلام توام، میفروشنت !

21 --با نردبان به آسمون نمیشه رفت !

22-- با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین ؟

23-- باید گذاشت در کوزه آبش را خورد !

24-- با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت !

25-- با یک گل بهار نمیشه !

26-- به اشتهای مردم نمیشود نان خورد !

27 --به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ !

28-- بجای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد !

29-- بچه سر پیری زنگوله پای تابوته !

30-- بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !

31 --بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه !

32-- بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد --- یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید !

33-- به درویشه گفتند بساطتو جمع کن ، دستشو گذاشت در دهنش !

34-- بدعای گربه کوره بارون نمیاد !

35-- بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه !

36-- برادران جنگ کنند، ابلهان باورکنند !

37-- برادر پشت ، برادر زاده هم پشت

38-- خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش!

39 --برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار !

40 --برای کسی بمیر که برات تب کنه !

41-- برای همه مادره، برای ما زن بابا !

42-- برای یک بی نماز، در مسجد و نمی بندند !

43-- برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه !

44 بر عکس نهند نام زنگی کافور !

45 به روباهه گفتند شاهدت کیه ؟ گفت: دمبم !

46 بزبون خوش مار از سوراخ در میاد !

47 بزک نمیر بهار میاد --- کنبزه با خیار میاد !

48-- بز گر از سر چشمه آب میخوره !

49-- به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !

50-- بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده !

51-- بعد از هفت کره، ادعای بکارت !

52-- بقاطر گفتند بابات کیه ؟ گفت : آقادائیم اسبه !

53-- به کیشی آمدند به فیشی رفتند !

54-- به گربه گفتند گهت درمونه، خاک پاشید روش !

55-- به کچله گفتند : چرا زلف نمیزاری ؟ گفت : من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد !

56-- به کک بنده که رقاص خداست !

57-- بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم !

58-- بگیر و ببند بده دست پهلوون !

59-- بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سره ، یکیش بلبل !

60 --بمالت نناز که بیک شب بنده، به حسنت نناز که بیک تب بنده !

61-- بماه میگه تو در نیا من در میام !

62 --بمرغشان کیش نمیشه گفت !

63-- بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه !

64 --بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده !

65 --بهر کجا که روی آسمان همین رنگه !

66-- به یکی گفتند : سرکه هفت ساله داری ؟ گفت : دارم و نمیدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر میدادم هفت ساله نمیشد !

67-- به یکی گفتند : بابات از گرسنگی مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !

68-- بمیر و بدم !

69-- به گاو و گوسفند کسی کاری نداره !

70-- بیله دیگ، بیله چغندر !




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 96/7/24 | 9:5 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

Image result for ?ضرب المثل های قدیمی?‎

صائب تبریزی

 

 

چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج

گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج

می کند یک جانب از خوان تهی سرپوش را

هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج

زلف کج بر چهره خوبان قیامت می کند

در مقام خود بود از راست به، بسیار کج

راستی در سرو و خم در شاخ گل زیبنده است

قد خوبان راست باید، زلف عنبر بار کج

نیست جز بیرون در جای اقامت حلقه را

راه در دلها نیابد چون بود گفتار کج

فقر سازد نفس را عاجز، که چون شد تنگ راه

راست سازد خویش را هر چند باشد مار کج

قامت خم بر نیاورد از خسیسی نفس را

بیش آویزد به دامن ها چو گردد خار کج

هست چون بر نقطه فرمان مدار کاینات

عیب نتوان کرد اگر باشد خط پرگار کج

در نیام کج نسازد تیغ قد خویش راست

زیر گردون هر که باشد، می شود ناچار کج

می تراود از سراپای دل آزاران کجی

باشد از مرغ شکاری ناخن و منقار کج

از تواضع کم نگردد رتبه گردنکشان

نیست عیبی گر بود شمشیر جوهردار کج

وسعت مشرب، عنان عقل می پیچد ز راه

موج را بر صفحه دریا بود رفتار کج

گریه مستانه خواهد سرخ رویش ساختن

از درختان تاک را باشد اگر رفتار کج

راست شو صائب نخواهی کج اگر آثار خویش

سایه افتد بر زمین کج، چون بود دیوار کج




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 96/7/24 | 7:19 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

نویسنده : عنایت الله بادرنگین 


پیش گفتار 

طی بررسی آیات و روایات مربوط به آخرالزمان و ظهور، به وقایعی برمی‌خوریم که در نشئه دنیا رایج نیست، یعنی اینکه بوسیله قوانین حاکم در نشئه فعلی، بروز چنین اتفاقاتی عادی و ممکن نیست. این موضوع این سؤال را بر می‌انگیزد که آیا در زمان ظهور، نشئه اول تمام و نشئه‌ای دیگر برپا می‌گردد؟ در جواب این پرسش برخی معتقدند وقایع عجیب و غیرعادی که در اینگونه روایات مطرح شده همگی در چارچوب قوانین فعلی مادی امکان وقوع دارند اما توسط فناوری‌های بسیار پیشرفته‌ای که در آینده ابداع خواهد شد. لذا اینگونه افراد دوران حکومت حقه در زمان ظهور را ادامه نشئه فعلی می‌دانند. اگر چنین جوابی صحیح و منطبق بر واقعیت باشد می‌توان همین موضوع را برای قیامت قائل شد و مطرح نمود که تمام اتفاقات غیر عادی که در قیامت رخ می‌دهد توسط فناوری فوق مدرنی است که در آینده اختراع خواهد شد، و سپس این استدلال را دائما تکرار کرد و تا درجه انتهایی بهشت همه چیز را تکنولوژیک تصور نمود! اما چنین فرضیه‌ای توسط هیچکس مطرح نمی‌شود و غالبا قیامت نشئه‌ای جدید قلمداد می‌گردد. 

مقدمه

‹‹آخرالزمان›› یا پایان دوران همانگونه که از نام آن برمی‌آید به انتهای یک دوره اطلاق می‌شود و مقطعی از زمان است که در آن تغییر از یک دوره به دوره‌ای جدید رخ می‌دهد. از آنجا که اکنون دوره دنیا برپاست آخرالزمان به انتهای دوره دنیا مربوط می‌شود. 
آخرالزمان از دیدگاه ادیان به دورانی گفته می‌شود که وقایعی عظیم و عجیب در آن رخ می‌دهد و حاکی از انتهای زندگی به شیوه فعلی بر روی زمین است. انتظار می‌رود با سپری شدن آخرالزمان دوره جدیدی فرا برسد که بسیار با وضعیت پیشین آن متفاوت باشد. همچنین در این زمان است که ادیان الهی به ظهور مردی بشارت داده اند که ظلم و جور را از زمین بر می‌چیند و آن را پر از عدل و داد می‌سازد? نمونه چنین بشارت هایی در کتب آسمانی آمده است.

چکیده : 

در این تحقیق به بیان علائم آخرالزمان و نشانه های زمانی آخرالزمان و اوصاف مردم آخرالزمان و علائم ظهور که به دو دسته حتمی و غیر حتمی تقسیم می شوند با بهره گیری از احادیث و روایات گرد آوری کردیم و در آخر به وظائف شیعه در آخرالزمان پرداختیم 

معنای کلمه ی آخر الزمان :

معنی کلم? آخر الزمان از معانی نسبی به شمار می رود،مثلا : زمان فعلی را که مدت یکهزار وچهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم(ص)می گذرد نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده می توان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما می توان گفت: آخر الزمان است و...
بنابراین،آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخر الزمان است؟همانطور که نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) را تعیین نمود همانطور هم نمی توان آخر الزمان را محدود و معلوم کرد.البته از یک طریق می توان تا اندازه ای معنی کلم? آخر الزمان را دریافت و آن این است: وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام(ص)و آل اطهر آن حضرت خیر داده اند عملی شوند. می توان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی ( عج ) بود . و لذا بر منتظرین ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین (علیهم السلام ) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا گردند. (1)

علائم آخرالزمان :

در روایات اسلامی برای دوره ی آخر الزمان علایم و نشانه هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه ها ، پی می بریم که هم اکنون در دوره ی آخر الزمان قرار داریم . اینک به برخی از این علایم و نشانه ها اشاره می کنیم : 

1- گسترش ترس و ناامنی 

امام باقر علیه السلام می فرماید : « لایقوم القائم إلا علی خوف شدید ....» ؛(2) « حضرت قائم علیه السلام قیام نمی کند مگر در دورانی پر از بیم و هراس .» و نیز فرمود : « مهدی علیه السلام هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد . »(3)

2- تهی شدن مساجد از هدایت 

پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی وضعیت مساجد در آخر الزمان میفرماید : « مساجدهم عامره و هی خراب من الهوی »(4) ؛ « مسجدهای آن زمان و آباد و زیباست . ولی از هدایت و ارشاد و در آن خبری نیست . » 

3- سردی عواطف انسانی 

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید « فلا الکبیر یرحم الصغیر و لا القوی یرحم الضعیف ، و حینئذ یأذن الله له بالخروج »(5) ؛ « در آن روزگار ، بزرگترها و به زیر دستان و کوچکترها ترحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نمایند. در آن هنگام خداوند به او [ مهدی علیه السلام ] اذن قیام و ظهور می دهد . » 

4- گسترش فساد اخلاقی 

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار گرفته ، در وسط راه به او تعدی می کنند و هیچ کس این کار را نکوهش نمی کند ».
محمد بن مسلم می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد ؟ امام فرمود : « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفی الرجال و بالرجال ، و النساء بالنساء » ؛(6) « هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند . آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان و به زنان اکتفا کنند .» 

5 - آرزوی کمی فرزند 

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : « رستاخیز بر پا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند . و آن که چهار فرزند دارد می گوید : کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد . و آن که دو فرزند دارد ، آرزوی یک فرزند بنماید . وکسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت » .(7)

6 - مرگ های ناگهانی 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی » .(8)

7 - جنگ و کشتار 

امام رضا علیه السلام فرمود : « پیش از ظهور امام زمان علیه السلام کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد » .(9)

نشانه های زمانی آخرالزمان :

((آخر)) به بخش پایانی هر مجموعه گفته می‌شود و ((زمان‌)) در لغت‌، بر وقت کم یا زیاد اطلاق می‌گردد از آن جا که مفهوم ((آخر نسبی )) است و در تاریخ‌ِ انقراض دنیا، اختلاف فراوانی وجود دارد و قرآن نیز از تعیین وقت مشخص برای آن پرهیز کرده و لقمان‌، 31 و 34، احزاب‌، 33 و 63، و زخرف‌، 43 و 85، محدودة آن‌، به دقت قابل اندازه‌گیری نیست‌; با این حال‌، با استفاده از روایات‌، بعثت پیامبر خاتم را می‌توان سرآغاز دورة ((آخر الزمان‌)) دانست‌. البته در بیش‌تر روایات‌، آخر الزمان به دورة پایانی که به ظهور حضرت مهدی‌ نزدیک باشد، اطلاق شده است‌. پایان نبوت و آمدن آخرین شریعت الهی که با ظهور پیامبر اکرم‌تحقق یافت‌، نخستین نشانة پایان تاریخ به شمار می‌رود; از این رو مفسران‌، مقصود از نشانه‌های قیامت را در آیة: "فَهَل‌ْ یَنظُرُون‌َ إِلآ السَّاعَة‌َ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَة‌ً فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا;(محمد،18) آیا آن‌ها جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان فرا رسد، در حالی که هم اکنون نشانه‌های آن آمده است‌. بعثت پیامبر اکرم‌دانسته‌اند که نسبت به عمر جهان‌، فاصلة بسیار کمی تا قیامت دارد. در آخرالزمان‌، وقایع فراوان دیگری نیز، پیش‌بینی شده که بیش‌تر به دورة پایانی آن (مقارن با ظهور حضرت مهدی‌ علیه السلام مربوط می‌شود. نتیجه آن که‌:
الف ـ آخرالزمان‌، امری نسبی است و زمان بعثت پیامبر اکرم‌تا پایان جهان را نسبت به عمر جهان‌، در نظر گرفته‌اند. 
ب ـ زمان بعثت پیامبر اکرم‌، آغاز آخر الزمان است‌، اما این که چقدر طول می‌کشد و پایان آخرالزمان کی خواهد بود، مشخص نیست
ج ـ در قرآن کریم اگرچه به مدت و زمان آخرالزمان تصریح نشده است‌، اما از نشانه‌ها و حوادثی که قرآن بیان فرموده‌، می‌توان به دورة پایانی آخرالزمان که مقارن با ظهور حضرت مهدی‌ علیه السلام است پی برد. در این جا به چند مورد از آن وقایع اشاره می‌کنیم‌: 

1. بحران معنویت ‌: 

اقْتَرَب‌َ لِلنَّاس‌ِ حِسَابُهُم‌ْ وَ هُم‌ْ فِی غَفْلَة‌ٍ مُّعْرِضُون‌َ ;(انبیأ،1) حساب مردم به آنان نزدیک شده‌، در حالی که در غفلتند و روی گردانند. در این آیه‌، مردم آخرالزمان‌، به غفلت و اعراض از خداوند، متصف شده‌اند;

2. وقوع اختلاف‌ها و درگیری‌های بسیار : 

"فَاخْتَلَف‌َ الاْ ئَحْزَاب‌ُ مِن بَیْنِهِم‌ْ فَوَیْل‌ٌ لِّلَّذِین‌َ کَفَرُواْ مِن مَّشْهَدِ یَوْم‌ٍ عَظِیم‌ٍ ;(مریم‌،37) ولی ]بعد از او[ گروه‌هایی از میان پیروانش اختلاف کردند; وای به حال کافران از مشاهدة روز بزرگ‌. این آیه درباره ظهور فرقه‌های مختلف در جهان اسلام است که در آخرالزمان پدید آمده و سبب اختلاف‌های بسیار خواهد شد.

3. ظهور دجال ‌: 

لَخَلْق‌ُ السَّمَـَوَ َت‌ِ وَ الاْ ئَرْض‌ِ أَکْبَرُ مِن‌ْ خَلْق‌ِ النَّاس‌;(غافر،57) آفرینش آسمان‌ها و زمین از آفرینش انسان‌ها مهم‌تر است‌، ولی بیش‌تر مردم نمی‌دانند. برخی از مفسران‌، این آیه را به ظهور دجال تفسیر کرده‌اند که در دید مردم‌، بزرگ‌ترین موجود جلوه می‌کند، در حالی که خداوند، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچک‌تر می‌شمارد; سرانجام این پدیده به دست حضرت عیسی‌علیه السلام نابود خواهد شد.

4. پدید آمدن گرفتاری‌ها و مشکلات‌ : 

إِن‌ْ أَتَغکُم‌ْ عَذَابُه‌ُو بَیَـَتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا یَسْتَعْجِل‌ُ مِنْه‌ُ الْمُجْرِمُون‌َ ;(یونس‌،50) اگر مجازات او، شب هنگام یا در روز به سراغ شما آید، پس مجرمان برای چه عجله می‌کنند. فَإِذَا نَزَل‌َ بِسَاحَتِهِم‌ْ فَسَآءَ صَبَاح‌ُ الْمُنذَرِین‌َ ;(صافات‌،177) اما هنگامی که عذاب ما در آستانة خانه‌هایشان فرود آید، انذارشدگان صبحگاه بدی خواهند داشت‌. 

5. خروج سفیانی‌ : 

آیات‌: سبأ، 51; نحل‌، 45 و نسأ، 47 دربارة خروج سفیانی و لشکریانش می‌باشد 

6. ندای آسمانی ‌: 

آیات نحل‌، 16; ق‌، 41ـ42 دربارة آن آمده است‌. 

7. ظهور منجی بزرگ بشر آیات‌ : 

اسرأ، 81; بقره‌، 148; انعام‌، 89 و... بر این مطلب دلالت دارد.

8. نزول حضرت عیسی‌ (ع)‌: 

آیات‌: زخرف‌، 43; نسأ، 159، مربوط به آن است‌.

9. خروج جنبنده‌ای از زمین ‌: 

آیه نمل‌، 82 به آن اشاره دارد

10. نابودی قوم یأجوج و مأجوج به دست حضرت مهدی‌علیه السلام ‌: 

آیه انبیأ، 96 در این‌باره آمده است‌.

11. رجعت ‌: 

آیات‌: نمل‌، 83; غافر، 11; سجده‌، 21; اسرأ، 5; آل‌عمران‌، 81; قصص‌، 5، به این پدیده اشاره دارند. 

12. صلح و آرامش پایدار در سراسر جهان ‌: 

آیات نور، 5; اعراف‌، 128، انفال‌، 39; انبیأ، 105; اعراف‌، 137 و قصص‌، 5 به چنین وعده‌ای بزرگ اشاره دارد و...دیگر از نشانه‌های آخرالزمان است که در بخش پایانی آخرالزمان واقع خواهد شد. (10) 

اوصاف مردم آخرالزمان :

جابرابن عبدالله انصاری از نبی معظم اسلام (ص)نقل میکند که فرمودند:
1- زکات دادن متروک شود
2- سخن معمول و همگانی شما دروغ 
3- میوه و نقل مجالس شما غیبت 
4- انچه به دست می اورید حرام
5- وفا کم شود
6- در ان زمان بزر گان بر کوچکان رحم نمی کنند
7- مرد از همسر خود اطاعت کند
8- حیای کوچکان کم گردد
9- طمع زیاد شود
10- برادر نسبت به برادر حسد ورزد
11- حیا از زنها برداشته شود
12 - ساختمانها را محکم بنا کنند

علائم ظهور :

علائم ظهور به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: علائم حتمی و علائم غیر حتمی. 
فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند: «نشانه‌های ظهور دو دسته است: یکی نشانه‌های غیرحتمی و دیگر نشانه‌های حتمی؛ خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است که راهی جز آن نیست.»(11)
منظور از علائم حتمی آن است که تقدیر قطعی خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست؛ و مقصود از علائم غیر حتمی آن است که وقوع آن ممکن است مشمول بداء گردد، چرا که فی الجمله مشروط به شروطی است که اگر آن شروط تحقق یابد آن علائم واقع می شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نیز تحقق نمی‌یابند. 
علائمی در مورد حتمی بودن آنها نصی نداشته باشیم، تنها احتمال وقوع آن می رود، و قطعی نیستند. 
علائم غیر حتمی بسیارند. ما در اینجا روایت مفصلی از امام امام صادق(ع) را برای شما می آوریم که ...
تعداد بسیاری از آن را برشمرده است. این روایت مشهوری است، ولی برای آن که حق زحمات مؤلفین ادا شده باشد، می گوییم که این روایت را با تغییرات عبارتی اندکی از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام رمان(عج)" نوشته علیرضا رجالی تهرانی نقل می کنیم. 
قیلا لازم است تذکر دهیم که گرچه هر یک از این علائم حتمی الوقوع نیست، ولی به طور کلی احوال آخرالزمان را به ما معرفی می کند. با مطالعه آن شباهتهای زیاد آن را با شرائط زمان خودمان می یابیم. 
در این روایت، امام صادق(ع) به یکی از یاران خود فرمودند: 
هر گاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن بوجود آمده است؛ و دیدی دین خدا، عملاً، توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند! 
و همچنین هر گاه دیدی که اهل باطن بر اهل حق پیشی گرفته‌اند؛ و کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود، و بد کاران باز خواست نمی‌شوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می‌کنند. 
و هنگامی که دیدی ‌افراد باایمان سکوت کرده، و سخنشان را نمی‌پذیرند؛ و دیدی که شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند؛ و دیدی که بچه‌ها به بزرگان احترام نمی‌گذارند؛ و قطع رحم می شود. 
و وقتی دیدی که بد کار را ستایش کنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و دیدی که نوجوانان پسر همان کنند که زنان کنند [یعنی به مانند آنان خود را زینت می کنند]؛ و زنان با زنان ازدواج کنند. 
و هنگامی که دیدی انسانها اموال خود را در غیراطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع آنها نمی‌شود؛ و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش مؤمنانه [از آن تعجب می کنند] و به خدا پناه می‌برند. 
و دیدی که مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود؛ و همسایه همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلو گیری نشود؛ و دیدی که : کافران از صعوبت زندگی مؤمن، شاد می شوند؛ و دیدی مردم شراب را آشکار می ‌آشامند، و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خداوند متعال نمی‌ترسند؛ و‌ کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است. 
و همچنین هنگامی که دیدی آدم بدکار در چیزی مورد ستایش ست که خداوند آن را دوست ندارد؛ و دیدی که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نیک بسته و راه بد باز است؛ و دیدی که انسان ها به زبان می‌گویند، ولی عمل نمی‌کنند. 
و وقتی دیدی خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود؛ و مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشکار شود؛ و مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند. 
و دیدی که حلال حرام، و حرام حلال می شود؛ و دین بر اساس میل اشخاص معنی می شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل می گردد؛ و جرأت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد. 
و آنگاه که دیدی مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛ و ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند؛ و والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛ و پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی. 
و آن زمان که دیدی مردم را به تهمت و یا سوء ظن بکشند؛ و دیدی که مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد. و هنگامی که زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد. 
و همچنین آنگاه که دیدی سوگند های دروغ به خدا بسیار گردد؛ و آشکارا قماربازی ‌شود؛ و مشروبات الکلی به طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود. 
و وقتی دیدی که مردم محترم توسط حاکمان قلدر خوار شوند؛ و نزدیک ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما، خانواده عصمت(ع)، ستایش شوند؛ و هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهی اش را قبول نمی‌کنند. 
و آنگاه که دیدی مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت می کنند؛ و شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل برایشان آسان است؛ و دیدی که همسایه از ترس زبان همسایه به او احترام می‌کند. 
و وقتی دیدی حدود الهی تعطیل شود، و طبق هوی و هوس عمل گردد؛ و دیدی که مسجدها طلا کاری (زینت داده) شود؛ و دیدی که‌ راستگوترین مردم نزد آنها مفتری و دروغگو است. 
هنگامی که دیدی بدکاری آشکار شده، و برای سخن چینی کوشش می‌شود؛ و‌ ستم و تجاوز شایع شده است؛ و غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت دهند. 
وقتی دیدی حج و جهاد برای خدا نیست؛ و‌ سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛ و خرابی بیشتر از آبادی است؛ و معاش انسان از کم فروشی به دست می‌آید؛ و خون ریزی آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند. 
و هنگامی که دیدی مردم نماز را سبک شمارند؛ و‌ انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛ و‌ قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛ و هرج و مرج بسیار شود؛ و‌ مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال صبح می کند، و هیچ اهمیتی به آیین مردم ندهد. 
آنگاه که با حیوانات آمیزش ‌شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) می‌رود و وقتی برمی‌گردد لباس در بدن ندارد؛ ( یعنی لباسش را دزدیده اند) 
هنگامی که دیدی حیوانات هم دیگر را بدرند؛ و دلهای مردم سخت، و دیدگانشان خشک، و یاد خدا برایشان گران است؛ و بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت می‌کنند؛ و دیدی که نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند؛ و فقیه برای دین خدا فقه نمی‌آموزد، و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد؛ و‌ مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود، و طالب حرام ، ستایش و احترام می‌گردد. 
آنگاه که در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد، و کسی از آن جلو گیری نمی‌کند، و هیچ کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود؛ و آلات موسیقی و لهو و لعب در مدینه و مکه آشکار گردد؛ و مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند. 
هنگامی که دیدی مردم به همدیگر نگاه می‌کنند [یعنی چشم همچشمی می کنند، یا معیارشان بر خوب و بد اعمال خدا نیست] ، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛ و راه نیک پیرو ندارد؛ و مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛ و دیدی که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود؛ و مردم جز از سرمایه داران پیروی نکنند؛ و‌ به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیرخدا ترحم می کنند. 
وقتی که دیدی علائم آسمانی آشکار شود، و کسی از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی انجام می دهند و کسی از ترس مردم از آن جلو گیری نمی‌کند؛ و انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد. 
و آنگاه که دیدی عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند. 
هنگامی که دیدی زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود، و دیدی پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرین کند و از مرگشان شاد شود؛ و دیدی که اگر روزی بر مردی بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری‌ ، کم فروشی، و زشتی انجام نداده ناراحت است. 
و وقتی دیدی قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار می کنند؛ و‌ اموال خمس در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازی و شراب خواری شود، و به وسیله شراب بیمار را مداوا، و برای بهبودی، آن را تجویز کنند؛ و دیدی که مردم در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی تفاوت و یکسانند؛ و دیدی که سر و صدای منافقان برپا، اما صدای حق طلبان خاموش است؛ و دیدی که برای اذان و نماز مزد می‌گیرند؛ و مسجدها پر است از کسانی که از خدا نمی ترسند و غیبت هم می نمایند. 
هنگامی که دیدی خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛ و قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛ و استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛ و فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی خبر قرار دهند؛ و دیدی که بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند. 
و بالخره هنگامی که دیدی صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و دیدی وقت نمازها را سبک بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شکم و شهوتشان است؛ و دنیا به آنها روی کرده است؛ و دیدی نشانه‌های برجسته حق ویران شده است؛ [این آخرالزمان است] در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد.(12)
این بود روایت امام صادق ( ع ) که به ذکر گوشه‌ای از مفاسد جهان در آستانه قیام وانقلاب بزرگ حضرت مهدی (عج) فرا گیر خواهد شد. 
و اما "علائم حتمی الوقوع" ظهور با استفاده از روایات معصومین علیه السلام، اندک است. 
در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند: «پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است: قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی،‌ قتل نفس زکیه و شکافتن زمین و فرو رفتن عده ای در بیابان»(13)
همچنین امام صادق فرموده است: «وقوع ندا[ی آسمانی] از امور حتمی است؛ و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است و کف دستی که از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: «و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون می‌آورد.»(14)
امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: «ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست : فتنه سفیانی و دجال ، واقعه دخان [دود، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت می‌کند»(15)
امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود می‌آید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن می‌فرستد.»(16)

وظائف شیعه در آخرالزمان :

روایاتی وارد شده که وظائف د ینداران و پر هیزکاران را در ان زمان که از هر طرف ابتلاء ات هجوم اورده است معین می کند و بطور کلی وظیفه هر فرد متد ینی است که هنگام شیوع نا ملا یمات ود ر محیط فساد و بی دینی که مردم رو به سوی شهوات و هوی پرستی و مادیگری سوق شوند.
با کمال صبر و حوصله درمقابل مخالفین و اهل فسق و عصیان استقامت ورزیده و کمترین سستی وتما سح و تزلز ل در راه انجام و ظائف الهی پیدا نکرده و بهر نحوی که میسر و ممکن است خود را از الود یگها و قبا یح اعمال و خلا فها و معا صی نگهداری و حفظ کرده و هم رنگ افراد فریب خورده و منحرف شده قرار ند هد .
اری چون اجتما ع فاسد گشته و محیط تیره و د گر گون گشت چاره ای جز کناره گیری و پر هیز کاری و نگهداری خود نیست و امر به معرف ونهی از منکر به حق و دستگیری و نجات غریق در صورتی وظیفه است که خود در معرض لغزش در مسیر هجوم سیل واقع نگردد البته کناره گیری از محیط فاسد و خوداری از الو دگی ها و فساد بطور کلی وظیفه هرفرد متد ینی است و اندازه و خصوصیات و جزئیات این وظیفه با اشخا ص و موارد و نیروهای افراد و موقعیت انان تفاوت می کند.

منبع: راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/163030/ )




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 96/7/24 | 7:14 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

72 نشانه از آخرالزمان در کلام پیامبر (ص)

 

(بسم الله الرحمن الرحیم)

امام صادق علیه السّلام از وجود مبارک رسول اکرم صلى الله علیه و آله درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقیة الله روحى له الفداء و آباء گرامى اش ‍ چنین نقل فرموده اند:
طوبى لمن ادرک قائم اهلبیتى و هو مقتد به قبل قیامه یتولى ولیه و یتبراء من عدوه و یتولى الائمة من قبله اولئک رفقائى و ذووا ودى و مودتى و اکرم امتى على و اکرم خلق الله على .  

 

http://www.jc313.ir/wp-content/uploads/2012/12/13910712000373_PhotoA.jpg

خوشا به حال کسانى که قائم از اهل بیت مرا درک کنند و اقتداى به آن حضرت مى کنند (فرمانبردارى ) پیش از قیامش ، دوستان او را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا مى جویند و ائمه معصومین قبل از آن حضرت را دوست مى دارند. اینان رفقاى من و دوستان من و بهترین افراد امت من در نزد من بلکه بهترین مخلوقات خداوند براى من هستند (گوارا باد بر صاحبان این نعمت (ولایت ) ).
حذیفه مى گوید: دیدم رسول معظم اسلام صلى الله علیه و آله پرده کعبه را گرفته و گریه مى کند. عرض کردم یا رسول الله ! چه چیز شما را به گریه آورده است ؟

 

امام صادق علیه السّلام از وجود مبارک رسول اکرم صلى الله علیه و آله درباره مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت قدس حضرت بقیة الله روحى له الفداء و آباء گرامى اش ‍ چنین نقل فرموده اند:
طوبى لمن ادرک قائم اهلبیتى و هو مقتد به قبل قیامه یتولى ولیه و یتبراء من عدوه و یتولى الائمة من قبله اولئک رفقائى و ذووا ودى و مودتى و اکرم امتى على و اکرم خلق الله على . 

خوشا به حال کسانى که قائم از اهل بیت مرا درک کنند و اقتداى به آن حضرت مى کنند (فرمانبردارى ) پیش از قیامش ، دوستان او را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا مى جویند و ائمه معصومین قبل از آن حضرت را دوست مى دارند. اینان رفقاى من و دوستان من و بهترین افراد امت من در نزد من بلکه بهترین مخلوقات خداوند براى من هستند (گوارا باد بر صاحبان این نعمت (ولایت ) ).
حذیفه مى گوید: دیدم رسول معظم اسلام صلى الله علیه و آله پرده کعبه را گرفته و گریه مى کند. عرض کردم یا رسول الله ! چه چیز شما را به گریه آورده است ؟

اى حذیفه ! دنیا از بین رفته یا مثل اینکه تو در این دنیا نبودى . عرض کردم پدر و مادرم به قربانت باد! آیا علائمى هست که دال بر وقوع چنین وضعى در دنیا باشد؟ فرمودند: آرى - اى حذیفه ! - مطالبى که مى گویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین و با انگشتانت شماره کن :
1. وقتى که امت من نماز را ضایع کنند.
2. از شهوات پیروى کنند.
3. خیانت در میان مردم زیاد شود.
4. امانت و امانتدارى کم شود.
5. مشروبات الکلى بنوشند.
6. فضا تاریک شود (ممکن است به خاطر آلودگى فضا به معصیت یا دود ناشى از بنزین و غیره باشد).
7. به واسطه خشکسالى ، آب قناتها و چاهها کم مى شود - کما اینکه الان شده است -.
8. آسمان و این فضاى لایتناهى غبارآلود شود (ممکن است کنایه از ظلمهاى جهانى باشد مانند جنگهاى جهانى از قبیل دو جنگ اول و دوم و جنگهاى پراکنده ).
9. امنیت از راههاى زمینى و هوایى برداشته شود (نظیر هواپیما ربایى ، آدم دزدى ).
10. و مردم همدیگر را سب و لعن کنند.
11. خانواده ها در دامن فساد سقوط کنند (مانند بى حجابى ، رقاصى ، قمار و غیره ).
12. مردم در زندگى گرفتار تجملات و مدپرستى شوند و سرانجام قناعت و میانه روى متروک گردد.
13. افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند و سوءظن و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند.
14. سالهاى دنیا پست و خوار شود.
15. درختکارى زیاد شود و محصولها اندک شود.
16. قیمتها بالا رود (نرخ اجناس مورد لزوم به طور سرسام آورى بالا برود تا جایى که زندگى را تبدیل به جهنم سوزان کند).
17. بادها زیاد شود (طوفانها و تندبادها مرتبا در دنیا زیانهاى سنگین جانى و مالى به بار آورد).
18. پرده از روى باطن مردم برداشته شود (و جنایتکاران و دنیاپرستان و جاه طلبان شناخته شوند، یا بدان آشکار شوند یا علائم ظاهر شوند).
19. عمل شنیع لواط علنى شود (کما اینکه در انگلستان با گذراندن قانونى از تصویب مجلس لواط بلامانع شده است ).
20. خلاف ، پسندیده شود.
21. تجارت و کاسبى دچار سختى و تنگى شود و اشیاء مورد درخواست کم شود.
22. تمام برنامه ها را با کمال گستاخى و خودسرى بر مبناى هواى نفس (دلم مى خواهد) پیاده کنند.
23. ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسیله سرگرمى و مزاح قرار دهند.
24. آشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسى از خداوند نداشته باشند.
25. بى عصمتى و زنا در میان مردم رواج پیدا کند (مراکز خودفروشى و زنا در دنیا با ابعاد گسترده اى بالاترین شاهد ماست ).
26. خشنودى و راضى بودن از زندگى و برنامه آن بسیار کم شود.
27. افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست گیرند.
28. خیانت به انواع و اقسام مختلف در میان همه طبقات زیاد شود.
29. امانت را بى اهمیت بدانند و به آن بى اعتنا باشند و افراد امین کم شوند.
30. افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.
31. نادانها به دلیل نادانى خویش مشهورند.
32. مردم خانه هاى خود را بیارایند و دیوارهاى آن را زینت دهند.
33. قصرها و خانه ها بلند ساخته شود (مانند ساختمانهاى چندین طبقه اى که آسایش و امنیت را از همسایه ها سلب مى کند.)
34. باطل را به لباس حق جلوه دهند.
35. زشتى دروغ از بین برود بحدى که لباس راستى بر آن بپوشانند.
36. اگر کسى در کارش صحت عمل داشته باشد او را ضعیف بدانند.
37. پستى و لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند (صاحبش را عاقل بدانند)
38. گمراه بودن و راه کج رفتن را هدایت بشمارند.
39. بیان را کورى بدانند (اگر به وسیله بیان ، حقایقى گفته شود که به نظر آنها خوش نیاید بگویند این شخص کور است و واقعیت دنیا را نمى بیند).
40. و خموشى را بى خردى بدانند.
41. دانشمند اگر بخواهد از علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزند او را جاهل و عملش را نادانى بدانند.
42. نشانه ها بسیار شود و علامتها یکى پس از دیگرى ظاهر گردد.
43. تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند (مردم را متهم کنند و بدون دلیل آبروى بندگان خدا را بریزند).
44. آسیاى مرگ بر سر جامعه بچرخد (جنگهاى خانمانسوز به راه بیندازند و افراد بیگناه را قتل عام کنند، مانند بمباران مناطق مسکونى و غیر نظامى و..).
45. مردم از نظر بینش و دید قلبى کور شوند و حقایق را نبینند (مانند جنایاتى که از زمامداران خود مى بینند و در عین حال مى گویند خوب است ).
46. کارهاى ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کند (مردم طرفدار کارهاى بد شوند).
47. محبت نسبت به یکدیگر وصله رحم از دلهاى مردم برداشته شود.
48. تجارت و بازرگانى زیاد شود و مردم کارهاى باطل و ناچیز را نیکو بدانند.
49. جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهاى زیادى که دارند، بذل کنند.
50. کارهاى بزرگ را آسان شمارند (نظیر جنگ با دولتهاى بزرگ ).
51. از پوشیدن پوستهاى حیوانات حرام گوشت (یا ذبح شرعى نشده ) باکى نداشته باشند.
52. جامه هاى نرم و زیبا و نازک بپوشند (و بدن آنها از روى لباس پیدا باشد).
53. رغبت به دنیا پیدا کنند و آن را بر آخرت مقدم بدارند (اعمال بد مردم گواه این مطلب است ).
54. رحم از دلهاى همه مردم برود (اعم از زمامدار، تاجر، کاسب ، زن ، شوهر و غیر آنها).
55. فساد جنبه عمومى پیدا کند (خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو).
56. قرآن را به بازى بگیرند (از نام آن و آیاتش به نفع اهداف شوم خود سوء استفاده کنند).
57. اموال بیت المال (وجوه شرعیه ) را مال شخصى خود بدانند یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است .
58. مسکرات را با تغییر نام حلال بدانند.
59. در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند (کم بدهند یا جنس نامرغوب عرضه کنند).
60. ربا را به نام خرید و فروش و اجاره دادن محلى از مقروض بگیرند.
61. در فسق و فجور مردها با مردها و زنها با زنها برابرى کنند.
62. به نافرمانى از خداوند (گناه کردن ) مباهات کنند.
63. دلهاى مردم پر از تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانى در مردم (زیر بار ظلم رفتن ) ظاهر شود.
64. در چنین وضعى دیندار باید دین خود را بردارد و از این طرف به آن طرف و از این قله کوه به آن قله و از این دره به دره دیگر برود تا سلامت دین داشته باشد.
65. از اسلام باقى نماند جز اسمى و از قرآن باقى نماند جز رسمى (قرآن در دلها کهنه شود و فقط اسم و رسمى از آن باقى بماند).
66. قرآن بخوانند در حالى که از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذرد و از وعده هاى خداوندى و وعیدهاى آن عملا در میان مردم خبرى نباشد و از خداوند نترسند و به یاد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قرآن بى خبر باشند.
67. در این حالات مساجدشان آباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ایمان تهى .
68. علما و دانشمندان آن زمان بدترین مردم روى زمین باشند و تمام فسادها و فتنه ها از ناحیه آنها برخیزد و بازگشت همه آنها (فتنه ها) به سوى خود ایشان است .
69. مردم خیّر و نیکوکار و مراکز خیر از بین برود اما اهل شر و فساد بمانند.
70. مردم به خداوند عالم در کارهایشان بى اعتنا باشند و اعمالشان از روى تحقیق نباشد.
71. تنها محبوب مردم دینار و درهم باشد (ثروت دنیا از هر راهى که بیاید، حلال یا حرام ، مانعى نداشته باشد).
72. هر قدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم .




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 96/7/24 | 7:8 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

شاعر و عارف گرانقدر " مولانا " می فرماید:

 

     از مکافات عمل غافل مشو                           گندم از گندم بروید جو ز جو
     چیست احسان را مکافات ای پسر                لطف و احسان و ثوابِ معتبر 

خداوند متعال درقران کریم می فرماید:

 وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ

(مصیبت هایی که به شما می رسد همه به دست خود شما پدید آمده و البته خدا از بسیاری از گناهان شما نیز در می گذرد». در این آیه، رنج و مصیبت های انسانها را به کارها و رفتارهای خود آنان نسبت می دهد

یکی از قوانین مهمّ جهان که قرآن کریم آن را بیان کرده، قانون بازتاب عمل  ماانسانهاست. اکثر ما چنین می پنداریم که وقتی کاری انجام می دهیم، دیگر هیچ گونه رابطه ای با کرده خود نداریم و همه چیز تمام می شود و  حال آنکه اینگونه نیست، باز تاب عمل مان، به ما بر می گردد و بر اساس قوانینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکمفرما کرده، کار بد و نیک ما در همین جهان بر ما تأثیر می گذارد.

به فرموده  (ناصر خسرو):

چـو بد کـردی مشو ایمن ز آفات             که لازم شد طبیعت را مکـافات

به فرموده(امیر خسرو دهلوی):

 آن کـه کــردار بــد روا بـیـنـد            خـود زکـردار خـود جـزا بینـد 

به فرموده (فردوسی):

مشو شادمان گر بدی کرده ای              کـه آزرده گـردی گـر آزرده ای 

چه حرفهایی که اگر در دهان می ماند و گفته نمی شد، زندگی ها از هم پاشیده نمی شد.

به فرموده بابا طاهر همدانی:

چه نگاه ها یی که اگر پوشیده می شد به گناه کشیده نمی شد.

 زدست دیده و دل هر دو فریاد.                      که هر چه دیده بیند دل کند یاد

  بسازم خنجری نیشش ز فولاد.                        زنم بر دیده تا دل گردد آزاد     

چه اعمالی که انســــــــــان( خلیفه خدا) اگر خودش را کنترل می کرد و انجام نمی داد ، به  بدبختی  کشیده نمی شد.

بـد خـواه کسان هیچ به مقصـد نرسـد                 یک بد نکند تا به خودش صد نرسد

داستان زیر گویای مطلبی است که شاید عبرتی باشد برای عواقب عمل بدمان

هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

می‌گویند : درویشی بود که در کوچه و محله راه می ‌رفت و می‌ خواند : " هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی " اتفاقاً زنی مکاره این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌ گوید وقتی شعرش را شنید گفت : " من پدر این درویش را در می ‌آورم " . 

زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه ‌اش و به همسایه‌ ها گفت : " من به این درویش ثابت می ‌کنم که هر چه کنی به خود نمی ‌کنی " . 

از قضا زن یک پسر داشت که هفت سال بود گم شده بود یک دفعه پسر پیدا شد و برخورد به درویش و سلامی کرد و گفت : " من از راه دور آمده ‌ام و گرسنه ‌ام " درویش هم همان فتیر شیرین زهری را به او داد و گفت : " زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور جوان ! " 

پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت : " درویش ! این چی بود که سوختم ؟" 

درویش فوری رفت و زن را خبر کرد . زن دوان ‌دوان آمد و دید پسر خودش است ! همانطور که توی سرش می ‌زد و شیون می‌ کرد ، گفت : " حقا که تو راست گفتی ؛ هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی " .

به فرموده 

ادیب نیشابوری:

 

 

 به گیتی دون هر کـه تخمی بکاشت         از آن بار دادش فلک شام و چاشت

مولوی چه زیبا به تصویر کشیده است:

 

 این جـهـان کـوه است و فـعل مـا ندا      سوی ما آید ندا ها را صدا

 وقتی می‌رویم به کوه، اگر فریاد بزنیم انعکاس صدایمان را می‌شنویم. شاید وهله اول برایمان جالب باشد و به نوعی دوست داشته باشیم که آن را تکرار کنیم؛ اما اگر مدت زیادی در کوه بمانیم، این انعکاس برایمان عادی می‌شود؛ آن‌گونه که حتی ممکن است متوجه این انعکاس هم نشویم. 

 

اعمال من و تو هم در این دنیای فانی همین گونه است. اگر در زندگی مادی غرق نشده باشیم، این انعکاس و بازتاب را می‌توانیم به خوبی ببینیم،

 

 

 

خیر و شر اعمال انسان به خود او باز می‌گردد و اگر دیگران تحت تأثیر عمل او قرار گیرند، امری عارضی است؛ همانند گلستانی که رهگذران از بوی خوشش استفاده می‌کنند یا مزبله‌ای که بوی تعفنش دیگران را می‌آزارد:«إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا»؛ «اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده‏اید و اگر بدى کنید به خود [بد نموده‏اید}




تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 96/7/23 | 12:11 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

Image result for ?از مکافات عمل غافل مشو گنجور?‎

از مکافات عمل غافل مشو - گندم از گندم بروید جو زجو

 

     در یکی از شهرهای سرزمین بخارا، طلا فروش ثروتمندی زندگی می‌کرد. او مردی را به عنوان خدمت‌کار خانه خود استخدام کرده ‌بود تا کمک‌رسان اهل خانه او باشد. آن مرد خدمت‌کار، سی سال در خانه طلا فروش زندگی کرد و در این مدت سی سال هرگز با چشم بد به ناموس طلا فروش نگاه نکرد و کاملاً عفت و پاکی خود را حفظ نمود. روزی چشم مرد خدمت‌کار به دست‌بند همسر طلا فروش افتاد. ناگهان دست زن را گرفت و از روی شهوت فشار داد. پس از این حادثه از خجالت از خانه بیرون رفت. شب که طلافروش به خانه آمد، همسرش به او گفت: راستش را بگو! تو امروز در بازار چه کرده‌ای؟ طلا فروش گفت: هیچ ‌کاری نکرده‌ام. زن اصرار کرد. طلا فروش گفت: امروز زنی می‌خواست دست‌بند طلا را به دست خود ببندد، من از روی شهوت دست او را گرفتم. همسر طلافروش تکبیر سر داد. طلا فروش گفت: چرا تکبیر گفتی؟ همسرش جریان آن مرد خدمت‌کار را برای او تعریف کرد. طلافروش فهمید که به مکافات عمل خود دست یافته‌است.


  مکافات عمل!


     کَما تَدینُ تُدانُ * هر  کاری انجام دهی ،  تو هم آن گونه خواهی دید.

در مثل های قدیم که بر گرفته شده از تجربیات و روایات است گفته اند ؛ (چاه مکن که خود افتی ) و (هرچه به آشت بریزی به قاشقت همان خواهد آمد) و (چاه مکن بهر کسی اول خودت دو کسی) عربها می گویند : ( من حفربئرا لاخیه یوشک أن یوقع فیه، هرکس چاهی به برادرش بکََند خود خواهد افتاد) .

در آیات و روایات زیاد آمده است که مکافات عمل در دنیا و آخرت ، برای هرکس ، پیش خواهد آمد ، در آیه مبارکه « فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرّة شرا یره » هرکس به اندازه ذرّه کار خیری انجام دهد ( نتیجه اش را )  می بیند و هرکس به وزن یک ذرّه شرّی بنماید ، سزایش را خواهد دید

 


ازمکافات عمل غافل مشو


 


گندم از گندم بروید، جو ز جو

لقمان انسان دانایی بود. اول غلام بود تا اینکه شخصی او را خرید. خریدار آدم خوبی بود اما بی تفاوت و مغرور به خدا. شب که شد موقع خواب لقمان خوابید. مقداری که خوابید، بلند شد تا برای آخرت خود بهره ای بردارد، نزدیکی های صبح دید که اربابش خوابیده است؛ تعجب کرد که مگر او اعتقاد به معاد و آخرت ندارد؟ آمد بالای سر اربابش و گفت: آقا بلند شو، موقع نماز شب است؛ قافله نماز شب خوان ها بیدارند؛ زمزمه هایشان بلند است، بلند شو. گفت: خوابم می آید، خدا ارحم الراحمین است و تا اذان صبح خوابید. اول اذان صبح لقمان آمد و او را بیدار کرد و گفت: قافله نماز شب خوان ها نماز شب خود را خواندند و بهره اش را بردند و رفتند. حالا موقع نماز اول وقت است، بلند شو و اقلا نماز اول وقت صبح خودت را بخوان. گفت: خدا ارحم الراحمین است. بگذار بخوابم و تا دم آفتاب خوابید. نزدیک طلوع افتاب لقمان بالای سرش آمد و گفت: بلند شد دنیا متلاطم است. خروس را ببین که چگونه قبل از طلوع آفتاب ا زاین طرف و آن طرف می دود و می گوید: ای بی خبرها، بلند شوید. گفت: خدا ارحم الراحمین است بگذار بخوابم. تا مدتی بعد از طلوع آفتاب خوابید. وقتی که برای صبحانه بلند شد، مقداری گندم به لقمان داد و گفت: آن را به فلان مزرعه ببر و بکار. لقمان هم برای اینکه او را آدم کند مقداری ارزن تهیه کرد برد و در آن زمین ها ریخت و بر گشت. مدتی بعد ارباب متکبر جلو و لقمان به دنبال او به مزرعه آمدند. نگاه کرد، دید که فقط علف سبز شده ! لقمان مگر گندم هایی را که به تو دادم نکاشتی؟ گفت: نه، برای اینکه از شما یاد گرفتم، شما مرتبا می گفتی خدا ارحم الراحمین است. دیدم گندم گران است لذا به جای گندم ارزن به زمین پاشیدم که خدا ارحم الراحمین است و به ما گندم می دهد! ارباب گفت: مگر دیوانه شده ای؟ چگونه ممکن است ما ارزن بکاریم و گندم برداریم؟ گفت: آقا ، این چنین است چگونه می شود آدم از اول شب تا به صبح بخوابد بعدهم بگوید که خدا ارحم الراحمین است و من بهشت وامکانات رفاهی بدون زحمت  و قصر دارم و در صف محشر نور دارم چگونه می شود؟

 





تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 96/7/22 | 11:51 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

سخنان گوهر بار سالار شهیدان حضرت امام حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام

 واقعه کربلا (روز هفتم تا نهم محرم 60 هجری) واقعه کربلا (روز عاشورا) برخی از فضیلت های زیارت امام حسین علیه السلام در روایات آثار و برکات تربت پاک سید الشهداء علیه السلام چهل سخن گهربار از امام حسین علیه السلام

 

مطالب خواندنی

 

پورتال انهارویژه نامه امام حسین علیه السلام, 936چهل سخن گهربار از امام حسین علیه السلام

 

1- قال َحُسَیْنِ بن علىّعلیه السلام:

 

إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبْیدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِیَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ. [1]

 

حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: همانا عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت خواهد بود و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند; و این نوع، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.

 

2- قال َعلیه السلام: إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا یَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ. [2]

 

فرمود: همانا سخاوتمندترین مردم آن کسى است که کمک نماید به کسى که امیدى به وى نداشته است. و بخشنده ترین افراد آن شخصى است که ـ نسبت به ظلم دیگرى با آن که توان انتقام دارد ـ گذشت نماید. صله رحم کننده ترین مردم و دید و بازدید کننده نسبت به خویشان، آن کسى ست که صله رحم نماید با کسى که با او قطع رابطه کرده است.

 

 

3- قیلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ علیه السلام: مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قیلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا یُعنیکَ.[3]

 

از حضرت سؤال شد کرامت و فضیلت انسان در چیست؟

 

در پاسخ فرمود: کنترل و در اختیار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چیست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفید و سودمند نباشد.

 

4- قالَ علیه السلام: النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.[4]

 

فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إمرار معاش خود، دین را محور قرار داده اند ـ و سنگ اسلام را به سینه مى زنند ـ  پس اگر بلائى همانند خطر ـ مقام و ریاست، جان، مال، فرزند و موقعیّت، ... ـ انسان را تهدید کند، خواهى دید که دین داران واقعى کمیاب خواهند شد.

 

5- قال َعلیه السلام: إنَّ الْمُؤْمِنَ لا یُسىءُ وَ لا یَعْتَذِرُ، وَ الْمُنافِقُ کُلَّ یَوْم یُسىءُ وَ یَعْتَذِرُ.[5]

 

ضمن فرمایشى فرمود: همانا شخص مؤمن خلاف و کار زشت انجام نمى دهد و عذرخواهى هم نمى کند. ولى فرد منافق هر روز مرتکب خلاف و کارهاى زشت مى گردد و همیشه عذرخواهى مى نماید.

 

6- قالَ علیه السلام: إعْمَلْ عَمَلَ رَجُل یَعْلَمُ أنّه مأخُوذٌ بِالاْجْرامِ، مُجْزى بِالاْحْسانِ.[6]

 

فرمود: کارها و أمور خود را همانند کسى تنظیم کن و انجام ده که مى داند و مطمئن است که در صورت خلاف تحت تعقیب قرار مى گیرد و مجازات خواهد شد. و در صورتى که کارهایش صحیح باشد پاداش خواهد گرفت.

 

7- قالَ علیه السلام: عِباداللهِ! لا تَشْتَغِلُوا بِالدُّنْیا، فَإنَّ الْقَبْرَ بَیْتُ الْعَمَلِ، فَاعْمَلُوا وَ لا تَغْعُلُوا.[7]

 

فرمود: اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید که همانا قبر، خانه اى است که تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید که غفلت نکنید.

 

8- قالَ علیه السلام: لا تَقُولَنَّ فى أخیکَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْکَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ یَقُولَ فیکَ إذا تَوارَیْتَ عَنْهُ.[8]

 

فرمود: سخنى ـ که ناراحت کننده باشد ـ پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن که دوست داشته باشى که همان سخن پشت سر خودت گفته شود.

 

9- قالَ علیه السلام: یا بُنَىَّ! إیّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْکَ ناصِراً إلاّ اللهَ.[9]

 

فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به کسى که یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد

 

10- قال َعلیه السلام: إنّی لا أری الْمَوْتَ إلاّ سَعادَة، وَ لاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَماً.[10]

 

فرمود: به درستى که من از مرگ نمى هراسم و آن را جز سعادت نمى بینم; و زندگى با ستمگران و ظالمان را عار و ننگ مى شناسم.

 

11- قال َعلیه السلام: مَنْ لَبِسَ ثَوْباً یُشْهِرُهُ کَساهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ ثَوْباً مِنَ النّارِ.[11]

 

فرمود: هرکس لباس شهرت - و انگشت نما از هر جهت - بپوشد، خداوند او را در روز قیامت لباسى از آتش مى پوشاند.

 

12- قالَ علیه السلام: أنَا قَتیلُ الْعَبَرَةِ، لایَذْکُرُنى مُؤْمِنٌ إلاّ اِسْتَعْبَرَ.[12]

 

فرمود: من کشته گریه ها و اشک ها هستم، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى کند مگر آن که عبرت گرفته و اشک هایش جارى خواهد شد.

 

13- قال َعلیه السلام: لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْیُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِکَ مِنْهُ، وَ ذلِکَ أَنَّ أَمیرَ الْمُؤْمِنینَ علیه السلام حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ اللهِ صلى الله علیه وآلهیَقُولُ: لا یَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.[13]

 

فرمود: چنانچه با گوش خود بشنوم که شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذیرم و گذشت مى نمایم، چون که پدرم امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام از جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم روایت نمود: کسى که پوزش و عذرخواهى دیگران را نپذیرد، بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.

 

14- قیلَ لِلْحُسَیْنِ بن علىّعلیه السلام: مَنْ أعْظَمُ النّاسِ قَدْراً؟ قالَ: مَنْ لَمْ یُبالِ الدُّنْیا فى یَدَیْ مَنْ کانَتْ.[14]

 

از حضرت سؤال شد: با شخصیّت ترین افراد چه کسى است؟ در جواب فرمود: آن کسى است که اهمیّت ندهد که دنیا در دست چه کسى مى باشد.

 

15- قال َعلیه السلام: مَنْ عَبَدَاللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ، آتاهُ اللهُ فَوْقَ أمانیهِ وَ کِفایَتِهِ.[15]

 

فرمود: هرکس خداوند متعال را با صداقت و خلوص، عبادت و پرستش نماید; خداى متعال او را به بهترین آرزوهایش مى رساند و امور زندگیش را تأمین مى نماید.

 

16- قالَ علیه السلام: احْذَرُوا کَثْرَةَ الْحَلْفِ، فِإنَّهُ یَحْلِفُ الرَّجُلُ لِعَلَل أرَبَعَ: إمّا لِمَهانَة یَجِدُها فی نَفْسِهِ، تَحُثُّهُ عَلى الضَّراعَةِ إلى تَصْدیقِ النّاسِ إیّاهُ. وَ إمّا لِعَىّ فی الْمَنْطِقِ، فَیَتَّخِذُ الاْیْمانَ حَشْواً وَصِلَةً لِکَلامِهِ. وَ إمّا لِتُهْمَة عَرَفَها مِنَ النّاسِ لَهُ، فَیَرى أَنَّهُمْ لایَقْبَلُونَ قَوْلَهُ إلاّ بِالْیَمینِ. وَ إمّا لاِرْسالِهِ لِسانَهُ مِنْ غَیْرِ تَثْبیت.[16]

 

فرمود: خود را از قسم و سوگند برهانید که همانا انسان به جهت یکى از چهار علّت سوگند یاد مى کند: در خود احساس سستى و کمبود دارد، به طورى که مردم به او بى اعتماد شده اند، پس براى جلب توجّه مردم که او را تصدیق و تأیید کنند، سوگند مى خورد.

 

و یا آن که گفتارش معیوب و به دور از حقیقت است، و مى خواهد با سوگند، سخن خود را تقویت و جبران کند.

 

و یا در بین مردم متّهم است ـ به دروغ و بى اعتمادى ـ پس مى خواهد با سوگند و قسم خوردن جبران ضعف نماید.

 

و یا آن که سخنان و گفتارش متزلزل است ـ هر زمان به نوعى سخن مى گوید ـ و زبانش به سوگند عادت کرده است.

 

17- قالَ علیه السلام: أیُّما إثْنَیْنِ جَرى بَیْنَهُما کَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، کانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ.[17]

 

فرمود: چنانچه دو نفر با یکدیگر نزاع و اختلاف نمایند و یکى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پیشقدم شود، همان شخص سبقت گیرنده، جلوتر از دیگرى به بهشت وارد مى شود

 

18- قال َعلیه السلام: وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَیْکُمْ، فَلا تَمیلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً.[18]

 

فرمود: توجّه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى، بر نگردانید; وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهد شد.

 

19- قال َعلیه السلام: یَا ابْنَ آدَم! اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ مَضْجَعَکَ بَیْنَ یَدَی اللهِ، تَشْهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیْکَ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْأقْدام.[19]

 

فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور لحظات مرگ و خواب گاه خود را در قبر، همچنین بیاد آور که در پیشگاه خداوند قرار خواهى گرفت و اعضاء و جوارحت بر علیه تو شهادت خواهند داد، در آن روزى که قدم ها لرزان و لغزان مى باشد.

 

20- قالَ علیه السلام: مُجالَسَةُ أهْلِ الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ.[20]

 

فرمود: همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بد یختى خواهد گشت; و همنشینى و مجالست با معصیت کاران موجب شکّ و بدبینى خواهد شد.

 

21- قالَ علیه السلام: إنَّ اللهَ خَلَقَ الدُّنْیا لِلْبَلاءِ، وَ خَلَقَ أهْلَها لِلْفَناءِ.[21]

 

فرمود: به درستى که خداوند متعال دنیا ـ و اموال آن ـ را براى آزمایش افراد آفریده است. و همچنین موجودات دنیا را جهت فناء ـ و انتقال از این دنیا به جهانى دیگر ـ آفریده است.

 

22- قالَ علیه السلام: لا یَأمَنُ یوم الْقِیامَةِ إلاّ مَنْ قَدْ خافَ اللهَ فی الدُّنْیا.[22]

 

فرمود: کسى در روز قیامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن که در دنیا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصیت نگردد ـ .

 

23- قالَ علیه السلام: لِکُلِّ داء دَواءٌ، وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الإسْتِغْفارِ.[23]

 

فرمود: براى هر غم و دردى درمان و دوائى است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند مى باشد

 

24- قالَ علیه السلام: مَنْ قَرَءَ آیَةً مِنْ کِتابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ فى صَلاتِهِ قائِماً، یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ حَرْف مِأةُ حَسَنَة.[24]

 

فرمود: هرکس آیه اى از قرآن را در نمازش تلاوت نماید، خداوند متعال در مقابل هر حرفى از آن یکصد حسنه در نامه اعمالش ثبت مى نماید.

 

25- قال َعلیه السلام: سَبْعَةُ أشْیاء لَمْ تُخْلَقْ فى رَحِم: فَأوّلُها آدَمُعلیه السلام، ثُمَّ حَوّاء، وَ الْغُرابُ، وَ کَبْشُ إبْراهیمعلیه السلام، وَ ناقَةُ اللهِ، وَ عَصا مُوسى علیه السلام، وَ الطَّیْرُالَّذى خَلَقَهُ عیسىَبْنُ مَرْیَم علیهما السلام.[25]

 

ضمن جواب سؤال هاى پادشاه روم، فرمود: آن هفت موجودى که بدون خلقت در رحم مادر، آفریده شده اند، عبارتند از: حضرت آدم علیه السلام و همسرش حوّاء. و کلاغى که براى راهنمائى دفن هابیل آمد. و گوسفندى که براى قربانى، به جاى حضرت اسماعیلعلیه السلام آمد. و شترى که خداوند براى پیامبرش، حضرت صالح فرستاد.

و عصاى حضرت موسى علیه السلام. و هفتمین موجود آن پرنده اى بود که توسّط حضرت عیسى علیه السلام آفریده شد

 

26- قالَ علیه السلام: إنَّ اَعْمالَ هذِهِ الاُْمَّةِ ما مِنْ صَباح إلاّ و تُعْرَضُ عَلَى اللهِ تَعالى.[26]

 

فرمود: همانا ـ نامه کردار و ـ أعمال این امّت، در هر صبحگاه بر خداوند متعال عرضه مى گردد

 

27- قالَ علیه السلام: إجْتَنِبُوا الْغِشْیانَ فی اللَّیْلَةِ الَّتى تُریدُون فیها السَّفَرَ، فإنَّ مَنْ فَعَلَ ذلِکَ، ثُمَّ رُزِقَ وَلَدٌ کانَ جَوّالَةً.[27]

 

فرمود: در آن شبى که قصد مسافرت دارید، با همسر خود زناشوئى نکنید، که چنانچه عمل زناشوئى انجام گردد و در آن زمان فرزندى منعقد شود، بسیار متحرّک و افکارش مغشوش مى باشد.

 

28- قالَ علیه السلام: الرّکْنُ الْیَمانی بابٌ مِنْ أبْوابِ الْجَنَّةِ، لَمْ یَمْنَعْهُ مُنْذُ فَتَحَهُ، وَ إنَّ ما بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ ـ الأسْوَد وَ الْیَمانی ـ مَلَکٌ یُدْعى هُجَیْرٌ، یُؤَمِّنُ عَلى دُعاءِالْمُؤْمِنینَ.[28]

 

فرمود: رُکن یَمانىِ کعبه الهى، دربى از درب هاى بهشت است و مابین رکن یمانى و حجرالأسود ملک و فرشته اى است که براى استجابت دعاى مؤمنین آمّین مى گوید.

 

29- قالَ علیه السلام: إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا یَجُولانِ، فَلَقیا التَّوَکُلَّ فَاسْتَوْطَنا.[29]

 

فرمود: عزّت و بى نیازى ـ هر دو ـ شتاب زده به دنبال پناهگاهى مى دویدند، چون به توکّل برخورد کردند، آرامش پیدا نموده و آن را پناهگاه خود قرار دادند.

 

30- قالَ علیه السلام: مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ کَرْبَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.[30]

 

فرمود: هرکس گره اى از مشکلات مؤمنى باز کند و مشکلش را برطرف نماید، خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید.

 

31- قالَ علیه السلام: مَنْ والانا فَلِجَدّى صلى الله علیه وآله وسلم والى، وَ مَنْ عادانا فَلِجَدّى عادى.[31]

 

فرمود: هر که ما را دوست بدارد و پیرو ما باشد، پس دوستى و محبّتش به جهت جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم مى باشد. و هرکس با ما دشمن و کینه توز باشد، پس دشمنى و مخالفت او به جهت جدّم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم خواهد بود.  

 

32- قال َعلیه السلام: یَا ابْنَ آدَمَ! أُذْکُرْ مَصارِعَ آبائِکَ وَ أبْنائِکَ، کَیْفَ کانُوا، وَ حَیْثُ حَلّوُا، وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلیل قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ.[32]

 

فرمود: اى فرزند آدم، بیاد آور آن لحظاتى را که پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتى بودند و سرانجام به کجا منتهى شدند و کجا رفتند. و بیندیش که تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهى پیوست ـ پس مواظب اعمال و رفتار خود باش ـ .

 

33- قالَ علیه السلام: یَا ابْنَ آدَمَ، إنَّما أنْتَ أیّامٌ، کُلَّما مَضى یَوْمٌ ذَهَبَ بَعْضُکَ.[33]

 

فرمود: اى فرزند آدم، بدرستى که تو مجموعه اى از زمان ها و روزگار هستى، هر آنچه از آن بگذرد، زمانى از تو فانى و سپرى گشته است ـ بنابراین لحظات عمرت را غنیمت شمار که جبران ناپذیر است ـ

 

34- قال َعلیه السلام: مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ کانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.[34]

 

فرمود: هرکس از روى نافرمانى و معصیتِ خداوند، کارى را انجام دهد، آنچه را آرزو دارد سریع تر از دست مى دهد و به آنچه هراسناک و بیمناک مى باشد مبتلا مى گردد.

 

35- قالَ علیه السلام: الْبُکاءُ مِنْ خَشْیَةِ الله نَجاتٌ مِنَ الّنارِ وَ قالَ: بُکاءُ الْعُیُونِ، وَ خَشْیَةُ الْقُلُوبِ مِنْ رَحْمَةِ اللهِ.[35]

 

فرمود: گریان بودن به جهت ترس از ـ عذاب ـ خداوند، سبب نجات از آتش دوزخ خواهد بود; و فرمود: گریان بودن چشم و خشیت داشتن دل ها یکى از نشانه هاى رحمت الهى ـ براى بنده ـ است

 

36- قالَ علیه السلام: لا یَکْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ.[36]

 

فرمود: بینش و عقل و درک انسان تکمیل نمى گردد مگر آن که ـ أهل حقّ و صداقت باشد و ـ از حقایق، تبعیّت و پیروى کند.

 

37- قالَ علیه السلام: أَهْلَکَ النّاسَ إثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ، وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.[37]

 

فرمود: دو چیز مردم را هلاک و بیچاره گردانده است: یکى ترس از این که مبادا در آینده فقیر و نیازمند دیگران گردند. و دیگرى فخر کردن ـ در مسائل مختلف ـ و مباهات بر دیگران است.

 

38- قالَ علیه السلام: مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الاْفْضَلَیْنِ مُحَمَّد وَ عَلىّ، و أطاعَهُما، قیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فى أیِّ الْجِنانِ شِئْتَ.[38]

 

فرمود: هر شخصى که حقّ والدینش محمّد صلى الله علیه وآله وسلم ، و علىّ علیه السلام را که با شرافت و با فضیلت ترین انسان ها هستند، بشناسد و ـ در تمام امور زندگى ـ از ایشان تبعیّت و اطاعت کند; در قیامت به او خطاب مى شود: هر قسمتى از بهشت را که خواستار باشى، مى توانى انتخاب کنى و در آن وارد شوى.

 

39- قالَ علیه السلام: مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.[39]

 

فرمود: هرکس رضایت و خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نماید گرچه همه افراد از او رنجیده شوند، خداوند مهمّات و مشکلات او را کفایت خواهد نمود.و کسى که رضایت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور این شخص را به مردم واگذار مى کند.

 

40- قالَ علیه السلام: إنَّ شیعَتَنا مَنْ سَلِمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ کُلِّ غِشٍّ وَ غِلّ وَ دَغَل.[40]

 

فرمود: شیعیان و پیروان ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ـ آن کسانى هستند که أفکار و درون آن ها از هر گونه حیله و نیرنگ و عوام فریبى سلامت و تهى  باشد

 

 




تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 96/7/3 | 4:19 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

بیست و چهارم ماه ذی الحجه و با فرارسیدن پایان ماه، روز مباهله با اعمال و دعاهای مخصوص به خود دارای فضائلی است که در این گزارش میخوانیم.

 

 

 

 

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روز بیست و چهارم ذی الحجه روزی است که رسول خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران مُباهَلَه کرد و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنی پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهله چون نگاه نصاری بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع انگشتری خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.

 

 

در کل این روز روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:

 

 

اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛

 

 

دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛

 

 

سوّم: خواندن دو رکعت نماز، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر است، و اینکه «آیة الکرسى» در نماز مباهله باید تا«هم فیها خالدون» خوانده شود.

 

 

هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین(ع) به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی (ع) که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

 

 

چهارم: خواندن دعاى مباهله مى باشد، که شبیه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس نقل کرده اند، ولى بین روایات آن دو بزرگوار اختلاف زیادى است، و من روایت شیخ طوسى را در کتاب «مصباح» برگزیده ام که فرموده است: دعاى روز مباهله همراه با فضیلت آن، از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده، و آن دعا این است:

 

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ بَهَائِکَ بِأَبْهَاهُ وَ کُلُّ بَهَائِکَ بَهِیٌّ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِبَهَائِکَ کُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِأَجَلِّهِ وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلِیلٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ؛

 

خدایا از تو درخواست مى کنم از زیبایى ات به حق برترین مرتبه زیبایى ات، و همه مراتب آن زیباست، خدایا از تو درخواست میکنم به همه مراتب زیباییات.خدایا از تو درخواست مى کنم از بزرگى ات به حق برترین مرتبه بزرگى ات، و همه مراتب بزرگى ات بزرگ است، خدایا از تو درخواست میکنم به همه مراتب عظمتت.خدایا از تو درخواست میکنم از جمالت، به حق برترین مرتبه جمالت، و همه مراتب جمال تو جمیل است، خدایا از تو درخواست میکنم به همه مراتب جمالت.

 

 

پنجم: دعایى که شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس پس از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، روایت کرده اند بخواند، اول آن دعا «الحمد للّه ربّ العالمین» است.

 

در این روز دادن صدقه به تهیدستان به خاطر پیروى از مولاى همه مردان و زنان با ایمان، و زیارت آن حضرت، شایسته است، و مناسب تر زیارت جامعه است.

 

 

 

روز بیست و پنجم: روز بس شریفى است، و روزى است که سوره «هل اتى» در حق اهل بیت (ع) نازل شد براى اینکه سه روز روزه گرفتند و افطارى خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و خود با آب افطار نمودند! و سزاوار است شیعیان اهل بیت (ع) در این ایام به ویژه در شب بیست و پنجم در دادن صدقه به مساکین و ایتام، سعى در اطعام ایشان، و روزه داشتن این روز پیروى از مولای خود کنند.

 

 

از آنجا که بعضى از علما این روز را روز مباهله می دانند، مناسب است زیارت جامعه و دعاى مباهله را نیز در این روز نیز بخوانند

 

 

روز بیست و چهارم ذی الحجه روزی است که رسول خدا صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصارای نجران مُباهَلَه کرد و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنی پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّی اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از برای مباهله چون نگاه نصاری بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعای مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع انگشتری خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد.

 

در کل این روز روز شریفی است و در آن چند عمل وارد است:

 

 

اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛

 

 

دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛

 

سوّم: خواندن دو رکعت نماز، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر است، و اینکه «آیة الکرسى» در نماز مباهله 

 

دن دعاى مباهله مى باشد، که شبیه به دعاى سحر ماه رمضان است، و شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس نقل کرده اند، ولى بین روایات آن دو بزرگوار اختلاف زیادى است، و من روایت شیخ طوسى را در کتاب «مصباح» برگزیده ام که فرموده است: دعاى روز مباهله همراه با فضیلت آن، از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده، و آن دعا این است:

 

 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ بَهَائِکَ بِأَبْهَاهُ وَ کُلُّ بَهَائِکَ بَهِیٌّ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِبَهَائِکَ کُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِأَجَلِّهِ وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلِیلٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ؛

 

خدایا از تو درخواست مى کنم از زیبایى ات به حق برترین مرتبه زیبایى ات، و همه مراتب آن زیباست، خدایا از تو درخواست میکنم به همه مراتب زیباییات.خدایا از تو درخواست مى کنم از بزرگى ات به حق برترین مرتبه بزرگى ات، و همه مراتب بزرگى ات بزرگ است، خدایا از تو درخواست میکنم به همه مراتب عظمتت.خدایا از تو درخواست میکنم از جمالت، به حق برترین مرتبه جمالت، و همه مراتب جمال تو جمیل است، خدایا از تو درخواست میکنم به همه مراتب جمالت.

 

 

پنجم: دعایى که شیخ طوسى و سیّد ابن طاووس پس از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، روایت کرده اند بخواند، اول آن دعا «الحمد للّه ربّ العالمین» است.

 

 

در این روز دادن صدقه به تهیدستان به خاطر پیروى از مولاى همه مردان و زنان با ایمان، و زیارت آن حضرت، شایسته است، و مناسب تر زیارت جامعه است.

 

 

روز بیست و پنجم: روز بس شریفى است، و روزى است که سوره «هل اتى» در حق اهل بیت (ع) نازل شد براى اینکه سه روز روزه گرفتند و افطارى خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و خود با آب افطار نمودند! و سزاوار است شیعیان اهل بیت (ع) در این ایام به ویژه در شب بیست و پنجم در دادن صدقه به مساکین و ایتام، سعى در اطعام ایشان، و روزه داشتن این روز پیروى از مولای خود کنند.

 

 

از آنجا که بعضى از علما این روز را روز مباهله می دانند، مناسب است زیارت جامعه و دعاى مباهله را نیز در این روز نیز بخوانند

 

 

 

روزمباهله سندی بر حقانیت اسلام ناب محمدی صلوات آله علیه وحقانیت تشیع وامامت برحق امامت وحکومت حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام است 

ر

 

 




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 96/6/25 | 2:11 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

روز مباهله سندی دیگر برحقانیت شیعه وامامت حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر بزرگ اسلام 




تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 96/6/25 | 12:59 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()

تفسیر امام حسن عسکری (ع) از «الحمد لله رب العالمین» چیست؟

 

پرسش

 

تفسیر امام حسن عسکری (ع) از «الحمد لله رب العالمین» چیست؟

 

پاسخ اجمالی

 

تفسیر امام حسن عسکری (ع)، منسوب به آن حضرت بوده که به دلایلی برخی این انتساب را قطعی نمی دانند. در این تفسیر، سوره های «فاتحة الکتاب» (حمد) و «بقره» تا آیه 282 به صورت روایی تفسیر شده است که در اصطلاح علوم قرآنی به آن تفسیر «مأثور» گفته می شود.

 

به هر حال، امام عسکری (ع) در تفسیر «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» به نکاتی؛ چون ستایش خدا به جهت نعمت های بی شمارش، حمایت از مخلوقات، فضیلت و برتری شیعه به واسطه پذیرفتن ولایت و امامت امام علی (ع)، اشاره کرده و فرمود به جهت این همه نعمت باید سپاسگزار خداوند بود و گفت: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین».

 

پاسخ تفصیلی

 

تفسیر امام حسن عسکری (ع)، منسوب به آن حضرت بوده که به دلایلی برخی این انتساب را قطعی نمی دانند.[1] در این تفسیر، سوره های «فاتحة الکتاب» (حمد) و «بقره» تا آیه 282 به صورت روایی تفسیر شده است که در اصطلاح علوم قرآنی به آن تفسیر «مأثور» گفته می شود.[2]

 

به هر حال، خلاصه ای از تفسیر امام حسن عسکری (ع) از آیه «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» چنین است:

 

«الْحَمْدُ لِلَّهِ‏»، یعنی این که خداوند، برخى از نعمت هایی را که به بندگانش ارزانى داشته، اجمالاً به آنها معرّفى کرده است؛ و این از آن رو است که بندگان به شناسائى همه آنان به صورت تفصیلی قادر نیستند؛ زیرا نعمت های او بیش از آن است که به شماره درآید و شناخته شود! از این جهت به آنان فرمود: بگوئید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ‏».[3]

 

در ادامه، آن حضرت در تفسیر و توضیح «رَبِّ الْعالَمِینَ»، به این نکات اشاره می فرماید:

 

1. پروردگار جهانیان، به همه مخلوقات روزی عطا می کند، آنان را در کنف حمایتش نگهدار است، بر آنها احاطه دارد، بر اساس مصلحتش همه را تدبیر می کند، و او، به بندگانش، حقیقتاً رأفت و رحمت دارد.[4]

 

2. روزى تمام مخلوقات، معلوم و تقسیم شده است. فرزند آدم، به هر روش و آئینی که می خواهد در دنیا رفتار نماید و در هر حال و موقعیّتى که باشد، روزى به او می رسد. بین بنى آدم و روزی او، پرده و مانعی است؛ در حالی که روزى، طالب و جویاى او است، تا آنجا که اگر کسی در طلب روزیش درنگى نماید، روزیش در جست و جوى او است؛ همچنان که مرگ و میر، به دنبال وِى است.[5]

 

3. شیعیان، خداوند را به جهت فضیلت و برتری که به آنان داد، سپاسگزار باشند.[6]در این راستا، خداوند متعال در خطاب به حضرت موسی (ع) فضیلت و برتری پیامبر اسلام (ص) بر دیگر پیامبران و نیز امّت پیامبر بر دیگر امّت ها را توصیف فرمود و در ندا به امّت پیامبر اکرم (ص) چنین می فرماید: اى امّت محمّد! یقین بدانید، قضا [و قدر] من بر شما، چنین است که رحمتم بر غضبم و عفو و بخششم بر عقابم پیش افتاده است! پس، پیش از این که مرا بخوانید، دعاى شما را پذیرفتم و پیش از این که از من بخواهید، به شما عطا کردم، اگر کسى از شما با گواهی به «لا إله الّا اللَّه وحده لا شریک له و أنّ محمّدا عبده و رسوله‏» به دیدار من بیاید، حال آن که در گفتارش صادق، و در کردارش، مُحِق باشد! [یعنی به آنچه می گوید و می داند، عمل کند] و گواهى دهد که، علىّ بن أبى طالب، برادر و وصىّ بعد از محمّد (ص) و ولىّ او است،[7]به اطاعت از وِی ملتزم باشد، همچون پیروى و طاعت محمّد، و گواهى دهد که اولیائش -برگزیدگان و پاکان روزگارند- بیان کننده شگفتی های آیات حق و دلائل حجت های الاهى و بعد از خدا و پیامبرش، أولیای پروردگار هستند، او را وارد بهشتم می سازم.[8]

 

4. پس، باید خدا را به جهت این همه نعمت حمد و ثناء نمود و گفت: «الحمد لله رب العالمین»

 

 




تاریخ : یادداشت ثابت - پنج شنبه 96/6/24 | 11:10 صبح | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.